۱. کاش من سیگار بودم !
نه بخاطر وابستگی که به سیگار داری ،
بخاطر اینکه اونوقت راحتتر و زودتر ازش میگذشتی !
2.یادمه میگفتی اگرکسی دوستت داره باید همیشه به یادت باشه
نه اینکه تورو تو همهمه های دور و برش گم کنه و هر از گاهی اگر نشونه ای ازت دید ، تازه یادش بیاد که بله!!
همچین کسی هم تو زندگیش هست !
اما حالا من احساس میکنم تو منو گم کردی !
اونقدر گم کردی که حتما باید ی قابی رو دبوار باشه تا یادت بیاد همچین آدمی هم وجود داره !
اگر بهم بگی دیگه دلم نمیخواد باشی فکرنمیکنم که با احساساتم بازی کردی
اما اگه من خودم این برداشتو داشته باشم و اطمینان پیدا کنم که حق با من بوده ، اونوقت اون فکرو میکنم !
این فقط ی مثال بود !
3.اخیرا احساس میکنم واسه اینکه من فکر نکنم با احساساتم بازی شده هنوز باهام تماس میگیری !
واسه اینکه نگم عجب آدمی بود و فقط ادعا داشت !
نگو واسه ت مهم نیست که چی میگم !میدونم که هست !
این خیلی خوبه که تو دلت نمیخواد دل کسی رو بشکنی
ولی اگه چیزی که گفتم درست باشه بیشتر میشکنم !
ی بار دیگه هم گفتم ،دلم نمیخواد کسی تحملم کنه !متنفرم!
۴..نمیدونم این درسته یا نه ؟! ولی به فهم و درک اطرافیانم اطمینان میکنم !
دلم میخواد خودشون بفهمن چرا فلان اتفاق افتاد یا چرا من فلان چیزو گفتم و فلان کارو انجام دادم !
نمیتونم مثل تو باشم !تو اگه چیزی میگی یا کاری میکنی ی جوری به طرف حالی میکنی که فلانی
اگه من اینکارو میکنم واسه اینه که دوستت دارم یا اگه فلان چیزو گفتم واسه اینه که تو بدونی اینجوریاست یا اونجوریاست !
بیشتر از اینکه حس مثبتی به آدم بده ی جورایی آدم احساس میکنه ی منتی رو سرشه یا ی جورایی طرف داره واسه ش کلاس میذاره
و این واسه منی که تو روابطم منت و کلاس گذاشتن جایی نداره همچین گرون تموم میشه !
۵.حرفهامو به دل نگیر !
دیگه داشت مغزم میپوکید اینقدر همه ی این حرفها و برخوردهارو تو ذهنم زیر و رو کردم !
خیلیاشم ننوشتم !
وقتی اینجا مینویسم احساس میکنم بهت گفتم و خالی شدم !
اگه ننویسم تو دلم میمونه و رو برخوردم باهات تاثیر میذاره !
اگر اشتباه میکنم منو از این اشتباه در بیار !
و اگر اشتباه نمیکنم منو به یقین برسون تا بتونم تصمیم بگیرم!
لطف بزرگی در حقم میکنی !
میدونم فکرشم نمیتونی بکنی که هر برخورد یا حرفت باعث میشه تو مغز من چه چیزایی بگذره !
رو برخوردهای آدمهای مهم زندگیم زیادی زوم میکنم !
خیلی با خودم کلنجار میرم !
آخرش یا نمیگم و خودمو ی جوری گول میزنم !
یا متوجه میشم که الکی خودمو عذاب دادم !
یا بهشون میگم تا اونا واسه م حل کنن !
نمیدونم درسته یا نه !!؟
۶.در مورد هیچکدوم ازچیزایی که نوشتم به جز شماره1 و هیچکدوم از چیزایی که تو ذهنم میگذره یقین ندارم !
اگه داشتم نه مینوشتم و نه بهش فکر میکردم !
۷. دوستت دارم !
پی نوشت :
الان آرومم ! ممنون که بهم اطمینان دادی اشتباه میکنم !
خوشحالم از اینکه حق با من نبود !
بازم شرمنده !
دوستت دارم !
سلام خوبی وبلاگ خوبی داری...
.
.
آدم نباید در خیلی مواقع زندگی رو به خودش سخت بگیره
گاهی پیش میاد !من هم اینو تقریبا قبول دارم که زندگی رو هر جور بگیری همونجور میگذره !
چه جالب اون همه نوشتی بعد اخرش خود گفتی قبولشون نداری..!...۱...!..
خب آره!چون به جز اینایی که نوشتم چیزای دیگه ای هم تو ذهنم میگذره که با اینایی که اینجا نوشتم تناقض داره ! واسه همین نمیتونم در مورد اینایی که نوشتم به یقین برسم !
آهان از اون جهت.....
سلام
منم با شماره ۱ موافقم خیلی زیاد
راستش و بخوای شماره های دیگر و درک نکردم شاید واسه اینه که تجربه اش نکردم
راستی هیچ وقت به فهم و درک آسرافیانت اعتماد نکن
چ.ن من این یکی و تجربه کردم اما زیاد خاطره خوبی ازش ندارم
همیشه موفق باشی
یا علی
راستی یادم رفت
تولد وبلاگت مبارک
یا علی
سلام مرسی که به من سر زدی و ممنون از نظرت خوشحال می شم باهات تبادل لینک داشته باشم
سلام...
زندگی با خوشی ها و سختیها در کنار هم زیباست...
همیشه شاد باشید...